تعداد بازدید 3455

mmb1381

ل(عطر بهار)

دل عزیز است و گرامی

و از دل نوشتن آثاریست جاودانی

همه لحظه ها که دل می تپد

انگار که خدا بر زندگی، دوباره روح می دمد

دلها روزی بزرگ می شوند،

دل من هم وقتی بزرگ شد

که تپید تا نگاه خدا را دید

بازیهای روزگار و امتحان خدا را دید

خدا عاقل را عاشق خودش می داند

نه اینکه عشق زمینی را بد بداند

من از فراغ او روزگاری می نالیدم

چون نمی دانستم معنی نزدیکی او را

اما شنیدم که خدا از رگ گردن نزدیکتر است

اما کوچک بودم و معنای این جمله برایم ناآشنا بود

تا با خدا آشنا شدم، برترین الطا ف خدا را دیدم

چه می کرد این الطاف خدا،

دل را چه بازیها می داد

معنی عاشق بودن را هم همان موقع فهمیدم

معشوقه ام او شد و همه نفسم برای او می تپید

و همه به خاطر او عزیز و دوست داشتنی شدند

تا جائیکه خودم را بارها به خطر انداختم

و از مشقات خطر ترسی نداشتم

حالا دیگر می دانستم معنی ایثار را

سوختن و ساختن و رها نمودن را

اما فقط او را نتوانستم رها کنم

چون دیگر در او محو شده بودم

خودم نبودم او بودم وقتی که با خدا بودم

من هستم آن شیطان همیشگی امیدوارم دیگر این به دست شما برسد.با تشکر تماس فرت

البته متن از رضا بود که اونم واقعا شیطونه

rezazadeh

ممنون از آقای عزیزم آقای مولاپناه تصویر: /weblog/file/forum/smiles/5.gif

fuladi

واقعا عالیه

mohammadsamisheshome3

ممنون معلم عزیزم

fuladi

ممنون معلم عزیزم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/20.gif

nima

خیلی خوب بود ممنون از شما تصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif

nima

خیلی خوب بود ممنون از شما تصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif

rezazadeh

ممنون آغا عالی بود.

doctorreza

آقاممنووووووووووووووووووووووووون خوووووووووووووووووووووب بوووووووووووووووووود تصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif

doctorreza

ممنون

doctorreza

ممنون

تعداد بازدید 3455 درد دل
نویسنده	پیام